...زیر آسمان آبی خدا

روایت های زندگی من

...زیر آسمان آبی خدا

روایت های زندگی من

۱۰ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

با یک خورده تاخیر، اولین چلیپا قلم ریزم رو با کمی ابتکار تقدیم می کنم به...

  • بابای نرگس

چقدر داره بارون میاد

چقدر هوا دو نفرست!

امروز روز خوبی بود.

خدایا شکرت.

امشب که رسیدم شهرمون، از ماشین که پیاده شدم، تا خود خونه پیاده اومدم، اگرچه مثل موش آب کشیده شدم ولی خیلی خیلی چسبید...

این اتوبوسه به خاطر قراضه بودن خیلی یواش اومد و دیرتر از همیشه رسیدیم. شایدم آه ماشین حاج آقاست که این هفته انداختمش عقب پارکینگ و تهران گردی نبردمش.

و همین امروز صبح یک عدد حسن یوسف زیبا به جمع گل هام اضاف شد. شاید به زودی یه عکس ازشون منتشر کردم.

  • بابای نرگس

شما هم این طوری میشید که دلتون بخاد یه مدتی با همه کات کنید و سرتون رو کنید توی پیله خودتون؟

  • بابای نرگس

یادم باشد

۰۸
آذر

استرس رانندگی کردن اعصابم رو خورد کرده بود. 

خدا رو شکر بالاخره رسیدم شهرمون

و قول می دهم دیگه ماشین نبرم

 

امروز صبح که بیدار شدم درس و مشق رو تعطیل کردم کل خونه رو بهم ریختم. دکوراسیون رو از نو چیدم و کل خونه رو جارو زدم. چند تا از گل هام رو قلمه زدم، و آبشون دادم. 

 

این هفته خیلی هفته خوب و مهمی بود. خیلی چیز ها یاد گرفتم و فهمیدم.

خیلی از تصمیمات مهم زندگیم عوض شد...

  • بابای نرگس

یه سوال!

۰۷
آذر

پاک کردن و تمیز کردن مرغ، توی خونه به عهده مامان خونست یا خانوم خونه؟

منظورم اینه که می تونم در آینده به خاطر کاری که امشب یاد گرفتم، جلوی مامان نرگس پز بدهم؟!

یک عدد مرغ متوسط رو تمیز کردیم، شستیم و تیکه تیکه کردیم. بعدش گذاشتیم توی فریزر.

++ برای این که یاد بگیرم چه طوری خوردش میکنن، چند دقیقه ای توی مرغ فروشی وایستادم تا ببینم آقای فروشنده چه طوری این کار رو انجام میده.

+++ هرچی اصرار کرد بیا برات خوردش کنم، گفتم نه! می خام ببرم خونه خودم به حسابش برسم!

++++ چقدر همه چیز گران است. یک مرغ متوسط ۲ کیلویی حدود بیست و پنج تومن. خدا به داد آدم زن و بچه دار برسه.و گرنه ما مجرد ها با تخم مرغ هم می تونیم سر کنیم.

+++++ پاشم برم توی کوچه و این اضافات آقا خروسه/ خانوم مرغه رو بدم به یک گربه نگون بخت، بخوره کیف کنه...

  • بابای نرگس

امروز داشتم میامدم بیرون، یهو درب پارکینگ بسته شد و محکم خورد به بالای گلگیر عقب سمت راننده و...

اگرچه با یک پولیش پنج هزار تومنی درست شد ولی استرسش افتاد توی جونم و کل روزم رو بهم زد.

به این نتیجه رسیدم که ماشین بابات، هیچ وقت ماشین خودت نمیشه. چون اگه ماشین خودم بود، عمرا ناراحت نمیشدم.

خیلی باید تلاش کنیم تا زندگی رو بسازیم.

  • بابای نرگس

درس زندگی

۰۵
آذر

بعضی موقع ها، زندگی رو خیلی سخت می گیرم و می ترسم.

از بعضی چیزا و بعضی کارها بیش از حد نگران میشم.

ولی وقتی میاد و انجام میشه و میره، می فهمم آه!

چه موضوع ساده ای بود و چقدر راحت انجام شد...

این طوری لذت و شیرینی و فرصت زندگی کردن رو از دست میدیم.

 

++ قول میدم دیگه راجع به هیچ چیز ، نگرانی و استرس نداشته باشم.

+++ تلاش خودم رو به موقع و به اندازه انجام میدم و نتیجه رو واگذار می کنم به خود خدا....

این یعنی معنی واقعی توکل.

 

++++ این جور مواقع که خیلی شادم و پر انرژی، دوست دارم باسه اونی که خیلی خیلی دوستش دارم هدیه بخرم، تا همیشه این روزه که این اتفاق افتاده، تو ذهنم بمونه. ای کاش بودی پیشم و می تونستم الان...

  • بابای نرگس

به معلمم قو دادم با یه نمره خوب توی آزمون آزمایشی برم پیشش.

دوست دارم پیشش سرافراز بشم.

و یادم باشه روز معلم با یه هدیه کوچیک، اندکی از محبت هاش رو جبران کنم.

آخ چه قدر یک معلم می تونه خوب باشه...

  • بابای نرگس

دل نوشت ۶

۰۳
آذر

خیلی دوست دارم بیام در آغوشت، تا خود صبح گریه کنم،

 روحم از دست این دنیا و آدم هایش گرفته.

ای کاش می فهمیدی چقدر دلم برایت تنگ شده.

روز به روز که می گذرد ازت دورتر و بهت نزدیکتر می شوم

هرچه بیشتر می گذرد می فهمم بلایی که جامعه به سرمان آورده و بین ما فرسنگ ها فاصله انداخته، چه مصیبتی ست.

و از طرفی می دانم در این دنیای فانی هرچیزی تمام شدنیست، حتی سالهای تنهایی.

 

+ خدایا کمکم کن در این مسیر پر پیچ و خم، ایمانم استوار بماند...

++ باران که می آید، من عاشق تر می شوم.

+++ لعنت به پول و مادی گرایی!

  • بابای نرگس

این ترم زبانم امشب تموم شد و یکهو برنامم عوض شد!

استاد میگه با یه دست نمیشه چندتا هندونه رو برداشت و من مجبورم چندتاشون رو بزارم زمین.

کلاس زبان، خط، کارهای دانشگاه و آماده شدن برای ازدواج ناخودآگاه باعث شده که تمرکزم رو از دست بدم و هیچ کدومشون رو اون طوری که باید نتونم انجام بدم.

بعد کلاس وایستادم و کلی با استاد حرف زدم،آخه چقدر یک معلم میتونه خوب باشه؟!

برای زبان، میخام دیگه کلاس نرم. تا حدودی باید درس های قدیم رو مرور کنم و یه کم خود خوان بشم!

  • بابای نرگس