...زیر آسمان آبی خدا

روایت های زندگی من

...زیر آسمان آبی خدا

روایت های زندگی من

دل نوشت ۶

شنبه, ۳ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۵ ب.ظ

خیلی دوست دارم بیام در آغوشت، تا خود صبح گریه کنم،

 روحم از دست این دنیا و آدم هایش گرفته.

ای کاش می فهمیدی چقدر دلم برایت تنگ شده.

روز به روز که می گذرد ازت دورتر و بهت نزدیکتر می شوم

هرچه بیشتر می گذرد می فهمم بلایی که جامعه به سرمان آورده و بین ما فرسنگ ها فاصله انداخته، چه مصیبتی ست.

و از طرفی می دانم در این دنیای فانی هرچیزی تمام شدنیست، حتی سالهای تنهایی.

 

+ خدایا کمکم کن در این مسیر پر پیچ و خم، ایمانم استوار بماند...

++ باران که می آید، من عاشق تر می شوم.

+++ لعنت به پول و مادی گرایی!

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۷/۰۹/۰۳
  • ۱۱۳ نمایش
  • بابای نرگس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی