...زیر آسمان آبی خدا

روایت های زندگی من

...زیر آسمان آبی خدا

روایت های زندگی من

تابستان و زمستان

پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۵۱ ب.ظ

گرچه در سایه لطف تو پریشان هستیم

ما بر آن عهد که بودیم کماکان هستیم

گر جویی نیز نماند زعنایات شما

همچنان برسر مهمانی این خوان هستیم

ما نه تنها به نسیم سحری می شکفیم

که شکوفا تر از این در شب طوفان هستیم

یوسف راه تو مجنون تو فرهاد توایم

گو به چاه آی و به کوه آی و بیابان، هستیم

ما که گرم از نفس روشن تابستانیم

حال در سردی شب های زمستان هستیم...

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۷/۰۸/۲۴
  • ۱۶۱ نمایش
  • بابای نرگس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی